با صبا کلا زیاد حرف نمیزنم در حالت معمول، ولی به هر حال نصف حرفهامون به مهرسا برمیگرده. امروز که داشتم از پلهها پایین میومدم، یاد هزاران دفعهای افتادم که مهرسا رو -از وقتی که یکی دو ماهش بود، تا وقتی که یک سال و نیمش شده بود- میآوردم طبقهی پایین. مطمئن بودم که یک روز از پلهها میفتم، و مشخصا نگران خودم نبودم، فقط نمیخواستم مهرسا کاریش بشه. نصف حافظهی من خاطراتیه که با مهرسا داشتم. اولین بارهایی که راه رفت، یادمه، و این که دستهی مبلها رو میگرفت. این که به شدت سست میدوید و من قلبم میریخت کاملا. وقتهایی که هنوز نمیتونست حرکت کنه و فهیمه میگفت که یک روز توی اتاقهاتون میاد و اعصابتون رو خورد میکنه و من واقعا نمیتونستم تصورش کنم (و خب، واقعا همین هم شد.)
پاورپوینت ویروس کرونا COVID-19 آنچه والدین بایستی بدانند چگونه از خود و کودکانتان محافظت کنید در 24 اسلاید کاملا قابل ویرایش همراه شکل بازدید : 314
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 23:12